ترنجترنج، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

دختر عزیزم

هفته 34 و سفر بابایی و عکاسی

سلام فرشته کوچولوی من عسل شیرینم قربونت برم مامااااااااان جوووووووووووونم فدات بشم نمیدونی این روزا چقدر سریع داری بزرگ میشی دیگه دل مامان داره میترکه شبا بندرت میتونم راحت بخوابم آخه تو خیلی شیطونی خیلی دوست داری زودی از دل مامان بپری بیرون و ببینی دنیا چه خبره آخه شیطونک خانم مامان فکر کردی اینجا کجاست؟عزیزم دلم قنج میره که بغلت کنم بچلونمت ببوسمت لباساتو تنت کنم موهاتو شونه کنم حمومت کنم قربون شکل ماهت برم. البته فقط من بیقرار دیدنت نیستم بابایی مامان جونا وخاله ها همه و همه منتظرتن بیشتر حرفامون راجع به توئه گلم. خاله سمیرا این دفعه که اومده برات یه عروسک خیلی بامزه آورده همون مورچهه اگه بدونی شایان لباساتو میدید چه ذوقی میکرد ماما...
26 بهمن 1390

هفته 32 خدا بخیر کنه تولد بابا

سلام سلام به دختر قشنگم حالت چطوره مامانی میدونم که خیلی خوبی خدا رو شکر عزیز مامان عشق من فدای اون دست و و پاهات فدای اون کله مبارکت و قربون اون سک سکه کردن بامزت بشم مامان میدونم که دیگه حسابی جات تنگ شده و خیلی سختته ولی مامان تو باید حسابی تپلی شی اول بعد بیای بغل مامان پس یکم دیگه به خاطر مامانی صبر کن.بوس   چقدر خودتو واسه مامان و بابا لوس میکنی میدونی نازت خریدار داره اونوقت حسابی واسمون ناز میکنی بابا که دم به ساعت دستش رو دل مامانیه و هی باهات حرف میزنه و میبوستت مامانم که دیگه نگو لبخند از لبش محو نمیشه چون همش داره ازت چپ و راست میخوره امروز تولد باباییه دخترم میدونم که عاشق بابایی هستی و خیلی دوستش داری میدونی باید...
9 بهمن 1390

همه عاشقتن

یادم رفت برات تعریف کنم خونه باباجون اینا که میریم باباجون از دیدنت چه ذوقی میکنه همش میگه اینو بخور اونو بخور دخترم خوشگل بشه تازه اونروز میگفت بیا بخواب ببینم نوم چجوری حرکت میکنه مطمئنم اگه بابا جون اون یکی هم زنده بودن (بابای من)خیلی از وجودت خوشحال بود.تازه بابا جونت و مامان جونت سر این که تو به اون میری یا مامان جون کلی با هم کل کل میکنن هههههههههه هرکدوم دوست دارن تو شبیه خودشون بشی.خاله فائزه هردفعه میبینتت رو شکممو بوس میکنه و میگه جوجمون چطوره و کلی ذوق میکنه صهبا هم بهت میگه دختر خاله ترنج و هر دفعه کلی حالتو میپرسه امروز میگفت خاله دختر خالم امروز چند سالشه؟مامان جون مامان من همش برات دنبال یه سرقنداقیه قشنگه و میخواد برات یه تشک...
18 دی 1390

بلاهایی که تو و بابا سرم میارین

سلام مامانم سلام دختر خوشگلم خوبی مامان ؟ حتما خوبی با این شیطتنتایی که میکنی بایدم خوب باشی میدونی دیروز چیکار کردی؟کلا خوابو از چشم مامان گرفتی و شبا نمیذاری مامان بخوابه همش از اینور به اونور یکی نیست بگه آخه مگه دله منه بیچاره چقدر جا داره.دیروز ظهر سه تایی رفتیم بخوابیم .میدونی که بابایی عادت داره وسط خواب یهو پا میشه تو همون حالت خواب با چشای باز دنبال مامان میگرده و تا نرم پیشش دوباره نمیخوابه یکم میرم بغلش یه دو تا میبوسمش تا بخوابه.بعدا هم اصلا یادش نمیاد و کلا انکار میکنه.حتما تا الان خودتم این عادتشو تجربه کردی.دیروز که رفتیم بخوابیم یهو وسط خواب بیدار شد اما ایندفعه بجای اینکه دنبال من بگرده مستقیم دستشو گذاشت رو شکم منو شروع ک...
18 دی 1390

هفته 27+6 روز و من و تو

سلام سلام من اومدم دختر خوشگلم چطوره؟عزیزم امیدم زندگی من امروز حالش خوبه؟همین الان که داری اینو میخونی مامان هوس یه بغل محکم کرده میشه بیای بغلم؟ عزیزم دیگه خیلی نمونده نازدونه من داره حسابی بزرگ میشه یکی یه دونه من حسابی شیطون شده اگه بدونی چجوری تو دلم تکون میخوری من و بابایی با دیدن تکونات قند تو دلمون آب میشه همین الانم انگار داری میشنوی من چی نوشتم و دو تا لگد جانانه حواله مامان کردی الهی قربونت برم مامانی 10 روز پیش رفته بودم سونو پاهات رو فرو کردی تو دنده های مامانی و سروته شده بودی قربون اون هیکل بامزت بشم من یه کله گرد و یه شکم قلمبه که من با دیدنش بلند بلند خندیدم.انگشتای پاهات و اون پای کوچولو و نازت عزیز دلم فدات بشم. تا حالا چند...
4 دی 1390

هفته 26 و ماجراهایی که گذشت

سلام مامانم خوبی دختر گلم میدونم که خیلی وقته اینجا سر نزدیم عروسکم . خودت که میدونی چی شده بود .مریضی مامان غصه هایی که خوردم ترسای مامان و بابا به خاطر تو عزیز دردونم اولین مسافرت سه تاییمون باهم .بزرگ شدن عشق مامان یعنی تو خریدن سیسمون گل دخترم. نازایی که میکنی.زیاد شدن عشق من و بابای بهت.میبینی درسته که اینجا نیودم ولی هر لحظه این روزا همه حواس من و بابا پیش تو بود . این روزا هروقت به بابات فکر میکنم احساس میکنم صد برابر قبل عاشقش شدم آخه نمیدونی چه کارایی که برامون نمیکنه واقعا ازت ممنونم عزیزم به خاطر همه عشق و حمایتی که توی این روزا به من و ترنجمون دادی خیلی دوست دارم. حالا برات میگم چی شده بود. چند روز بعد از اینکه آخرین خا...
21 آذر 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر عزیزم می باشد