هفته 27+6 روز و من و تو

سلام سلام من اومدم دختر خوشگلم چطوره؟عزیزم امیدم زندگی من امروز حالش خوبه؟همین الان که داری اینو میخونی مامان هوس یه بغل محکم کرده میشه بیای بغلم؟ عزیزم دیگه خیلی نمونده نازدونه من داره حسابی بزرگ میشه یکی یه دونه من حسابی شیطون شده اگه بدونی چجوری تو دلم تکون میخوری من و بابایی با دیدن تکونات قند تو دلمون آب میشه همین الانم انگار داری میشنوی من چی نوشتم و دو تا لگد جانانه حواله مامان کردی الهی قربونت برم مامانی 10 روز پیش رفته بودم سونو پاهات رو فرو کردی تو دنده های مامانی و سروته شده بودی قربون اون هیکل بامزت بشم من یه کله گرد و یه شکم قلمبه که من با دیدنش بلند بلند خندیدم.انگشتای پاهات و اون پای کوچولو و نازت عزیز دلم فدات بشم. تا حالا چند دفعه من و بابایی همه وسایلایی که برات گرفتیم رو باز کردیم و دور و ورمون گذاشتیم و هی قربون صدقت رفتیم مامان بابا همش میگه پس کی دخترم دنیا میاد دلم براش تنگ شده میخوام ببینمش منم میگم هنوز زوده هنوز جای دخترم تو دل مامانشه تا حسابی تپلی و قوی بشه .مامان جونم قربونت برم اینقدر این لحظه های با تو بود برام شیرینه که فکر نمیکنم کسی تا به حال همچین خوشبختی رو تجربه کرده باشه واقغا با تو بهم خوش میگذره حتی شبا که از شدت تکونات بیدارم میکنی و دو سه ساعتی رو باهم تو تاریکی شب حرف میزنیم و میخندیم.خیلی دوست دارم خیلی خیلی. مامان سمی