تعریف

سلام شیرین شیرین مامان عسلیه خوشمزه من

الان خوابیدی و من تند تند بینویسم تا بیدار نشدی خوشگلم

من برات با عروسکات نمایش اجرا میکنم اونوقت جنابعالی با صدای هر عروسک به سمت خودش برمیگردی و با کنجکاوی و دقت حرفاشونو گوش میکنی نمک نمکدونم میخندی و تعجب میکنی اگه دو ساعتم طول بکشه مشغولی

عاشق قاشق و غذا خوردنی عاشق مکیدن موز اگه بابا مامان دارن غذا میخورن اینقدر سرو صدا میکنی و التماس میکنی که بهت بدم که ما دلمون میره و مجبور میشم یه کوچولو بزارم سر زبونت تو هم تا قاشق میاد نزدیکت دو دستی دست مامان رو محکم میگیری تا قاشق رو دور نکنه ضمنا بستنی هم خیلییییییییییییی دوست داری اگه موز باشه که دیگه نگو مگه دستمو ول میکنی چلپ چلپ میک میزنی قربونت برم من شکموی من

عروسکاتو دست میگیری و مستقیم دهن

وقتی عروسکای آویز تختو میبینی براشون سخنرانی میکنی بلند بلند و هی ذوق میکنی

از خوابم که بیدار میشی تا بهت برسم دو متر جابجا شدی هههههههه همینجوری اینقدر دست و پا میزنی و میغلطی که کلا جات عوض میشه فکر کنم دو روز دیگه باید دنبالت بگردم

عاشق قطره چکونی و از بس دوست داری ویتامینتو  فوری میخوری و باز منتظری تا قطره چکون رو بهت بدم خودت تا میبینی دهنتو باز میکنی هرچی هم بهت بدم اعتراض نمیکنی تلخ تند شور شیرین مهم خوردنی بودنشه حتی به بادمجونم چشم طمع داری فدات شه مامان

ایندفعه که بردمت چکاب خیلی خانوم بودی و اصلا گریه نکردی حتی وقتی تو گوشت رو نیگاه میکرد دکتره الهی دورت بگردم برم یه کوچولو به کارام برسم تا بیدار میشی بازم میام

                                                         میبوسمت مامان سمی