من اومدم از سه ماه و نیم تا چهار ماه و نیم
سلام جوجه حنا خوشگل مامان
معذرت میخوام که اینقدر دیر شده خودت دلیلشو میدونی خوشگلم اما قول میدم از این به بعد بازم مرتب بیام
دختر خوشگلم امروز که دارم برات مینویسم خیلی وقته که دیگه صدای شیرینت خونه رو پر کرده وقتی میخوابونمت تا نصفه بلند میشی و سر و گردنت رو با شونه هات میکشی بالا عاشق کتاب خوندنی عاشق نمایش عروسکی عاشق هر چیزی که ابزار باشه تلفن کنترل تی وی آیفون ملاقه دنده و فرمون ماشین به همه چی هجوم میبری و میخوای اسمتو که صدا میکنن فوری برمیگردی نگاه میکنی و همه اعضای درجه یک فامیل مامان و بابا رو کامل میشناسی و از بس که خنده رویی بسیار محبوب عاشقتم گل مامان خودت میدونی که اصلا وقت نوشتن ندارم عزیز دلم ولی اینقدر شیرینی که حیفم میاد این کارای قشنگتو ثبت نکنم البته تا بتونم با فیلم برات میگیرم ولی نوشتن اینجا یه خورده تمرکز بیشتری میخواد که فعلا ندارم عسل مامان هان یادم رفت بگم که کاملا معنیه لباس بیرون رو میفهمی و به محض این که مامان و بابا لباس میپوشن دستاتو به شدت تکون میدی که یادمون نره تو رو هم ببریم اگه هم نبریم و بمونی پیش مامان جون و خاله ها آروم نمیگیری همیشه تو جیگرمی عزیز دلم مامان خوشگلم ولی از بس کنجکاوی و شیطون شدی سه نفر هم واسه مراقبتت کمن آخه همش انتظار داری باهات بازی کنیم یا حرف بزنیم با هماهنگیه کامل چشم و دست اشیا رو میگیری وای باید برم عشق مامانی
میبوسمت مامان سمی