ترنجترنج، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره

دختر عزیزم

یه ماه گذشته

سلام دختر عزیزم سلام گل 35 روزه من سلام همه وجودم عمرم نفس زندگی مامانی این یه ماه با همه سختیهاش گذشت درد و خستگیه راه لذت حضور تو دیدن روی ماهت و همه لحظه های پر از نوری که برای من و بابایی ساختی عزیز مامان ستاره آسمونم ممنون که اینقدر آرومی ممنون که گریه نمیکنی خودت میدونی که مامان طاقت گریت رو نداره روزای اول که اصلا بیدار نمیشدی هر چی خاله ها بالا و پایینت میکردن انگار نه انگار خواااب اونم چه خوابی الهی بمیرم حتما خیلی خسته بودی مامان از سک سکه هات بگم که چقدر من و بابایی رو نگران کرده بود که گفتن طبیعیه ولی خیلی ناراحتمون میکرد جانم برات بگه که چون شما خیلی وقت شناسی همون روز دهم نافتون خوب شد و مامان و بابا خودشون تنهایی اولین ب...
29 فروردين 1391

خاطره اومدنت عزیز دلم

امروز 22 اسفند 1390 فردا روزیه که من تو تقویم علامت زدم و نوشتم تمومه امروز عشق من میاد.مامان خونه تکونیه عیدشو کرده و رفته آرایشگاه و کلی به خودش رسیده امروزو میخواد استراحت کنه فردا روز بزرگیه. زنگ زدم به مامان جون و مامان جون ازم خواست برم خونشون و منم از خدا خواسته گفتم چشم .بابایی رفته اداره و منم طبق دستور پزشک که دیشب رفتم مطب و گفت سر نی نیت هنوز تو لگنم نیست و باید خیلی راه برم تا شاید تا هفت فروردین نی نی به دنیا بیاد گفتم خیلیم خوب و بعد از یه حموم حسابی و کلی تیپ زدن راه افتادم به سمت خونه مامانم.خیلی حس عجیبی دارم از یه طرف دکتر بهم گفت که تو حالا نمیای و از یه طرف مطمئنم که دخمل حرف گوش کن من حتما تا فردا میاد آخه فردا 38 هفت...
20 فروردين 1391

پایان انتظار خدایا ممنونم

سلام سلام سلام هزار تا سلام خوش اومدی عزیزم خسته نباشی گل کوچیکم چشم مامان بالاخره روی ماهتو دید و من الان یه مادرم یه مادر خدایا چی شد که این همه به من لطف و مرحمت داشتی و چنین هدیه زیبایی رو نصیبم کردی حتی نمیتونم کلمات رو پیدا کنم تا از تو ای خدای مهربون تشکر کنم ممنونم ممنونم معجزه حضورت الان خیلی آروم خوابیده و من از لحظه لحظه حضورش از شنیدن صدای نفسش از دیدنش تو آغوشم و شیر خوردنش که قشنگترین منظره ایه که تا حالا دیدم لذت میبرم از روزی که ترنجم پا تو خونمون گذاشته من هنوز نتونستم بخوابم شبا تا صبح فقط تماشاش میکنم و تو رو شکر میکنم خدایا شکرت شکرت شکر که ترنجمو سالم تو آغوشم گذاشتی امیدوارم که تواناییه سپاس این نعمت رو هم به من عطا کنی...
27 اسفند 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر عزیزم می باشد