ترنجترنج، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

دختر عزیزم

ماجراهای ترنج مامان

1391/2/20 9:52
نویسنده : سمیه
484 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق مامانی خوب من دختر عزیزم خیلی وقته برات ننوشتم آخه مگه میزاری اینقدر داری تند و تند بزرگ میشی نمک مامان که مامانی بهت نمیرسه خدا بزرگت کنه مامان خدا حفظت کنه واسه مامانی

این روزا زندگی من و بابایی شدی همه فکر و ذکرمون تویی زندگیمون شده پر از شادی و ترنج خانوم

مامانی به دنیا اومده تا قربون تو بشه شبا وقتی بیدار میشم واسه شیر دادنت وقتی مامانی حسابی خوابالو و خستست چشمای ناز و پر انرژیت رو که میبینه به پهنای صورت لبخند میاد رو لباش حسابی سرحال میشم به خصوص اونموقع ها حسابی خنده خنده میکنی واسم انگار میدونی چطوری تشویقم کنی

هرروز که میگذره بیشتر برام میخندی خوش اخلاق من اینقدر چشات شیطونه و نازه که میتونم ساعت ها زل بزنم به چشای نازت تو هم همینطور زل میزنی به مامان و جایزه مامان لبخندای خوشگلته گوگولیه من

وقتی باهات حرف میزنم یه جوری گوش میکنی که انگار همه حرفامو میفهمی خیلی ماهی آروم و صبور

بعدم دهنتو تکون میدی و باز و بسته میکنی تا حرف بزنی ولی بلد نیستی و فقط یه صداهایی از خودت در میاری که تو دلم قند آب میشه خوشگل عسلم

روش خوابیدنت هم خیلی لذت بخشه پستونکت رو میزارم دهنت تو هم دو تا از انگشتای مامانی رو محکم میگیری و دیگه رفتی فقط هم به دست مامان عادت داری حتی دست مامان جون هم نه بابا که دیگه اصلا بابا رو فقط موقعی که بخوای تو خونه چرخ بزنی میخوای تا بابا رو میبینی شروع میکنی به غر زدن که منو  بغل کن و راه برو بابای مهربون هم با این که این روزا حسابی کارش زیاده و تا شب خونه نمیاد باز وقتی میاد با حوصله بغلت میکنه و باهم میرین دور خونه میچرخین

یکی از چیزایی که حسابی میخندونتت فین گیره کلی ازش خوشت میاد و فکر میکنی بازیه و کلی میخندی عزیزم یکی دیگه هم وقتیه که شیرت رو میخوری و سیر میشی دیگه شروع میکنی با زبون شیر خوردن و دیگه میک نمیزنی موش موشک من بعدم که بهت میگم نکن میخندی اینم بازیه دیگته

عاشق یکی از آهنگای سلین دیونی هر جوری باشی آروم و نا آروم وقتی این آهنگو میزارم دو تا گوش داری دو تا دیگه هم قرض میگری و با دقت گوش میدی(eyes on me)

کلا موسیقی دوست داری و منم وقتی تنهاییم همیشه برات میزارم به خصوص موسیقیه اصیل ایرانی ولی از اونجا که تو غربزده ای بیشتر آهنگای خارجی دوست داری به خصوص واسه وقتی بغلم میرقصی خانوم خانوما

لباسایی که فکر میکردم هنوز اندازت نیست برات کوچیک هم شده بودن مامانی باور نمیکنه که تو اینقدر زود زود داری بزرگ میشی انگار همین دیروز بود که تو دلم ورجه وورجه میکردی خوشگلم

از بین اسباب بازیهات یه پلنگ صورتی داری که اگه باشه فقط به اون توجه میکنی و میگیریش حتی جغجغه هم نمیتونه باهاش رقابت کنه به خرس آویز تختت هم خیلی خیلی علاقه داری اگه نندازمش کنار تو همینجوری میخوای بهش زل بزنی و هی دستتو تکون میدی تا بخوره بهش

وقتی میریم خونه مامان جون دیگه نمیبینمت هر کی تو رو ور میداره و یه طرفی میره مامان هم کلی دلش تنگ میشه این روزا کلی به مامان جون زحمت میدیم یه روز در میون که مامان میره باشگاه دو ساعت مهمون مامان جونی هستی که معمولا دختر خوبی هستی و میخوابی تا مامانی برگرده

بازم میام برات مینویسم الان داری بیدار میشی باید برم شیرت بدم خدا رو شکر که تو رو دارم زندگی و نفس مامان الان یه ماچ حسابیت میکنم تا حالم جا بیاد بای بای

 

                                                      عاشقتم

                                                                   مامان سمی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

حامد
20 اردیبهشت 91 10:02
سلام
واقعا عشق تو چشام جم شده همين الان كه دارم اينو مينويسم
از اول وبلاگتون كه خوندم تاحالا
خدا حفظش كنه براتون و شما رو براهم سالم نگه داره
محيت از تك تك كلمات وبلاگتون سر ريز ميشه
از خدا آرزوي سلامتي و شادي ميكنم براتون


ممنون شما خیلی لطف دارین

هدیه خدا- فریماه
20 اردیبهشت 91 12:28
سلام به ترنج خوش اخلاق وخنده رو. ایشاله همیشه خنده بر لبانت جاری باشه. پس عکس کو مامان سمی ترنج
سمانه مامان کیمیا
23 اردیبهشت 91 20:03
روزت مبارک سمیه جون مامان مهربون ....
خیلی خوبه که به این راحتی میخوابه...کیمیا که میکشت ما رو



ممنون سمانه عزیزم روز تو هم مبارک خسته هم نباشی گرچه پرورش گلی مثل کیمیا جون هرگز خستگی نداره

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر عزیزم می باشد