ترنجترنج، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

دختر عزیزم

نظرات (14)

سیده هاجر حسینی
7 اسفند 90 17:40
سلام نی نی
امیدوارم من اولین خاله باشم که نظر میدم....
منتظر اومدنت هستیم...
الان چند ماهه دارم طاقت میارم به کسی نگفتم تو داری میای...
خاله هاجر

مرسی خاله هاجر جونم ماچ ماچ منم خیلی دوس دارم شما رو ببینم
؟اگه گفتی
7 اسفند 90 17:55
سلام مامان سمیه خوبی؟چه اتاق قشنگی ...من یه اشنام که نینی دارم ...نینی هم وبلاگ داره.....منو میشناسی تا به دنیا اومدن دخملت وقت داری منو بشناسی واسش بهترین ها رو ارزو میکنم....ایشالا قدمش واسه شما و بابا جواد حیر باشه





سلام عزیزم اگه اونی که فکر میکنم باشی من همیشه وبلاگ دخملیه خوشگلتو نگاه میکنم و کلی هم لذت میبرم بوووووووووووووس دستا بالا




سمانه مامان کیمیا
8 اسفند 90 15:49
ههههه دستام پایین خوبی سمیه جون بهت تبریکککککککککککککک میگم عزیزممممم خیلی خوشحال شدم نینی در رها داری ایشالا به سلامتی بیاد ....به اقا جواد هم تبریک میگم....اسمش چیه این خوشلگه؟



سلام عزیزم سمانه جونم خوبی خانوم گلم ماشاالله ماشالله خیلی کیمیا نانازه بخورمش همیشه میام وبلاگت میبینمش و کلی قربون صدقش میرم به خصوص موقعی که دندون درآورده بود اشکم دراومد از ذوق جوادم بامن میبینه به خواهرامم نشونش دادم خیلی بامزست از اون شیطونا
آره دیگه منم خیلی نمونده دخترم بیاد ایشالا مرسی از تبریکت شما هم حسابی کیمیا جون رو ببوس و به امیر آقا سلام برسون راستی به سن دخترامون توجه کردی؟
سمانه مامان کیمیا
8 اسفند 90 15:50
راستی اگه میای چرا نظر نمیزاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟


شرمنده که تا حالا نظرامو نزاشتم آخه میخواستم یواشکی بیام ناخونک بزنم تا لو نرم اگه مینوشتم طاقت نمیاوردم و خودمو لو میدادم اسم دخترم رو میخوام ترنج بزارم دختر بابا و اسم انتخاب بابا خدا بخیر کنه خیلی میترسم تو خیلی عالی داری از پسش برمیای واقعا بهت تبریک میگم مطمئنم کیمیا جونم مثل خودت موفق و قوی بار میاد

سمانه مامان کیمیا
8 اسفند 90 18:27
قربونت برم عزیزم تو همیشه به من لطف داری حالا هم به کیمیا اسم خیلی خاص و تکی مبارکش باشه ایشالا نامدار باشه ..... سخته اماده باش ولی خیلیییییییییییییییییی شیرین....4 ماه اول باید کم نیاری بعدش خوب میشه
سمانه مامان کیمیا
8 اسفند 90 18:28
اگه لو داده بودی خودتو رمز داشتی خصوصیت رو چک کن
سمانه مامان کیمیا
9 اسفند 90 21:47
این خانم کوچولو خوشگل کی میاد سمیه جون؟
اماده ایی ؟! با خواب و ارامش کم کم وداع کن


سمانه جون نمی دونم دقیقا الان 36 هفته و دو روزه میخوام اگه بشه طبیعی زایمان کنم بنابراین هر لحظه احتمال غافلگیری هست ای بابا خوابم کجا بود از وقتی خانوم خانوما اومده شبایی که بتونم راحت بخوابم جواد بهم جایزه میده راستی کیمیا جون هفته چند به دنیا اومد؟
سمانه مامان کیمیا
10 اسفند 90 10:37
کیمیا سرازین شده 38 هفته تمام شد اومد
کیمیا سرش بزرگ بود طبیعی نمیشد
افرین به این مامان شجاع منم کلاسهای طبیعی رفتم ولی نشد که طبیعی بشه ولی الان خوشحالم که نشد هههههه
خیلی درد نداره سزارین ولی طبیعی یکی از دوستام 2 ماه پیش شد پدرش دراومد ولی اون مشکل داشت از اونایی بود که سخت زایمان میکنن... ولی من خیلیییییییییییی راضی بودم از سزارین خیلی بیدردسر بود
ایشالا که صحیح و سالم بیاد با این حساب 91 ایی میشه اره؟
عزیزممممممممم قدمش خیر باشه و به سلامتی بیاد این جوجه ما ....خیلی بهت میاد مامان بشی ولی نمیدونم چرا اینقدر دیر تصمیم گرفتی؟ ما 3 سال هم نشد از عروسیمون البته که من مخ امیر رو زدم .....
من که بیصبرانه منتظرشم



سمانه جون ما زایمانامون راحته البته امیدوارم مال منم باشه آخه هم دکترم هم مامایی که باهاش کلاس میرم میگن تپلیه و قدشم بلنده نمی دونم 91ای بشه آخه من از خیلی وقت پیش انقباض داشتم و قرص مصرف میکردم که از دوشنبه قعطش کردم و دکتر اجازه پیاده روی داد واسه همین عجلش شایدم هر آن بخواد تشریف فرما بشه از اون ناقلاهاست ولی فکر نکنم به شیطونیه عروسک تو برسه بگردم دور اون خنده هاش من آخه گفته بودم نمیخوام زود مامان شماز نظر روحی اصلا آماده نبودم 6 سال طول کشید ههههههه تا احساس کردم یکم بزرگ شدیم


واقعا تو مخشو زدی هاهاهاها همیشه یادمه عشق نی نی بودی ایشالا همیشه شاد و سلامت باشین

سمانه مامان کیمیا
10 اسفند 90 10:39
راستی سوالی چیزی داشتی بزنگ شمارمو که داری؟اگه نه بگو واست خصوصی بزارم چون خودم کلی همش سوال داشتم
من الان کوله باری از تجربمو تو زایمان ،تو زردی ، تو رفلاکس، تو الرژی ،تو گلاب به روتون یبوست ،تو اسهال تو بدخوابی و خوابوندن بچه ههههه


من شماره قبلیتو دارم ولی فکر کنم عوض شده حتما برام بزار شماره من همون قبلیه اتفاقا تمام چیزایی رو که نوشتی موبه مو دنبال کردم کلی برام مفید بوده ولی حتما به کمک و تجربت احتیاج پیدا میکنم مرسی گلم خیلی ماهی

سمانه مامان کیمیا
10 اسفند 90 15:10
باشه شمارمو میزارم .....
من فکر نمیکردم اینهمه سخت باشه اگه برگردم عقب پیرو تو میشم اساسی هههههههه.....ولی خوب شیرینه دیگه ....امیر شاکیه اساسی هههههه میگه گول خوردم !!! من بهش میگم دلت میاد ببین یه خنده میکنه یادم میره عذاباش میگه من یادم نمیره
پس حسابی عجله داره و شیطونه فسقلی ....یه عکس از این روزات بزار
قربونت برم اینهمه کیمیا رو دوست داری دیگه تهران پیدات نمیشه نه ؟ببینیمت حداقل ....من که یا کیمیا نشده بیام شیراز فقط یک بار اومدم چند روز بودم رفتم همه هم شاکییییییییییی
ههههههه
دلم واست تنگیده برم این مخ منو خورد


سمانه جونم حتما برام بزار شمارتو
ای بابا فرق مامانا و باباها همینه دیگه طفلی امیر آقا ولی مطمئنم فقط داره خودشو برات لوس میکنه والا اون از تو بیشتر کیف میکنه عکس این روزا اتفاقا رفتیم عکس گرفتیم هنوز آماده نشده حتما اون هیکل گرد و قلمبم رو میزارم ببینی بخندی جواد که از صبح تا شب میخنده بهم آره بچم یکم عجوله ولی امیدوارم به موقع بیاد.سمانه جون منم دلم خیلی تنگ شده واسه دیدنتون به خصوص دلم میخواد وروجکت رو از نزدیک ببینم و صد تا ماچش کنم ایشالا عید که اومدی شیراز باهام تماس بگیر تشریف بیارین در خدمتتون باشیم منتظرم

افسانه
11 اسفند 90 14:02
وای عزیزم
به به به چه مامان وبابای با احساس و خوش سلیقه ای
خیلیییییییی با مزه ان.یه عالمه ذوق کردم....
ایشالا قدمش مبارک باشه
ما همچنان بی صبرانه منتظریم
فدات
بوس


سلام افسانه قشنگم خوبی خانومی ایشالا نی نی خودت گلم مرسی که بهمون سر زدی ترنجم میخواد ببوستت ولی قدش کوتاهه میگه خاله مرسی بوس
خاله فائزه
11 اسفند 90 16:11
دالی
سیده هاجر حسینی
21 اسفند 90 10:57
آقا سلاممم
من خوندم پیغاماتونو...
منم میخوام از این نی نی هااااا
سمیه جون اگه یادم افتادی سر زایمانت دعام کن که...
سمیه تو بهترین مامان دنیا میشی....
راستی من یک سری سخنرانی دکتر هولاکویی دارم درباره تربیت بچه.توی سنین مختلف.
قبل از عید شیرازم ولی ایام عید نه...اگه قسمت شد به دستت برسونم.خودتم میتونی دانلود کنی با فیلتر شکن.لینکشو میذارم برات.
راستی چرا آهنگ خونه مادربزرگه رو برداشتی ؟


سلام به روی ماهت خاله هاجر بخدا این شیطونک اگه میدونست ایقدر خاله های مهربون و گلی داره دو ماه پیش میومد قربونت برم هاجر جونم که اینقدر خوبی میبوسمت هزار تا حتما حتما دعا میکنم برات که ایشالا سال دیگه همین موقع بلهههههههههه خیلی دوس دارم ببینمت بهم خبر بده ایشالا .بوس واسه خاله هاجر مهربون

سیده هاجر حسینی
21 اسفند 90 10:58
http://saarbuk.blogfa.com/
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر عزیزم می باشد